شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل مثنوی
حالا که مـهـمان تو درمـاه صـیـامم بـرتـشـنـه کـام کــربـلا اول سـلامـم مانند طفلی که زبان تازه گشوده است با اشکروضه وا شود برتوبه کامم
بابـسـمربّالکـربـلا روزه گـرفـتـم با روضهداریروزهداری شد مقامم یعنی که مهمانی تو بزم حسین است بـوی مـحـرم مـیدهـد مـاه صـیـامـم
یارب عنایت کن بهحق کشته اشک در کـاسه چـشـمم بریـزاشک مدامم
گرچه رفـیق نـیـمـهراهـش بودم اما حق رفـاقـت را به من کـرده تـمـامم
با آنکـه بـدبـودم ولی رزق مـراداد نانی به غیر از نـان اوباشد حـرامم
حـتی نـیـاورده به رویـم روسـیـاهـم باز آبـرو داده میان خـاص و عـامـم
شـرمـندهام شـرمـنـده رویحـسـیـنـم پیـش مـرام ولطف اومن بیمـرامم
مهمان نوازی میکـند او ازغلامش آنکه به مهمانی نکـردند احـترامش
رحمی به نـوزاد و جوان او نکردند رحمی به طفل نیـمه جان اونکردند
هرجا که گریه کرد خـندیـدند بر او شـیرخوارهای آورد خـنـدیـدند براو
تـشـنه شـدم تاآب دیـدم گـریـه کردم یادلـبـش آهـی کـشـیدم گـریـهکـردم
وقـتی هـلالمـاه را دیـدم بهچـشـمم گویا سری برنیزهها دیدم به چشـمم ماهی که زلفش آسمان را ریخت برهم زخـم جـبـیـنـش نـقـطه پـرگـارعـالم قرآن که خواندم روضهای دیگربه پا شد هـرآیـه آن روضـه تـشـتطـلا شـد
با خیزران زد بر لبش قـرآن نخواند تا پرتو خـورشیدیاش پـنهـان بمـاند